شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ عصر يک جمعه‌ي دلگير دلم گفت بگويم بنويسم که چرا عشق به سامان نرسيده است؟ چرا آب به گلدان نرسيده است؟ چرا لحظه ي باران نرسيده است؟ و هر کس که در اين خشکي دوران به لبش جان نرسيده است به ايمان نرسيده است و غم عشق به پايان نرسيده است
بگو حافظ دلخسته زشيراز بيايد بنويسد که هنوزم که هنوز است چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده است؟ چرا کلبه‌ي احزان به گلستان نرسيده است؟
دل عشق ترک خورد گل زخم نمک خورد زمين مرد زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد خداوند گواه است دلم چشم به راه است که در حسرت يک پلک نگاه است ولي حيف نصيبم فقط آه است تويي آينه و روي من بيچاره سياه است و جا دارد از اين شرم بميرم که بميرم عصر اين جمعه دلگير وجود تو کنار دل هر بيدل آشفته شود حس،
*ابرار*
هنوزم که هنوز است چرا يوسف گمگشته به کنعان نرسيده است؟
سيد احمد ا يزدخواه
رتبه 0
0 برگزیده
228 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
سيد احمد ا يزدخواه عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله خرداد ماه
vertical_align_top