کشکول طلبگی
سه شنبه 89 بهمن 12 :: 11:38 صبح :: نویسنده : سید احمد ایزدخواه گرانی، شوک تورمی، تعطیلی واحدهای تولیدی، اخراج کارگران و احتمال بروز نا آرامیهای اجتماعی، مهمترین دغدغههایی بود که دولتهای اخیر را از برداشتن گام عملی برای هدفمندی یارانهها، میترسانید و این «ترس» در قالب اضطراب و نگرانی به مردم نیز منتقل شده بود.
اما زمانی که هدفمند کردن یارانهها به بحث اصلی رسانهای دولت نهم تبدیل و شالودههای آن ریخته شد و سپس به قانون تبدیل گشت، به تدریج افکار عمومی به ضرورت اجرای این طرح پیبردند و دیگر مردم به این طرح نگاه یکجانبه «گرانی» نداشتند. به نوشته پایگاه تحلیلی برهان، این واقعیت نشان میدهد در دورانی که اظهارات نومیدانه منتقدان دولت درباره اثرات هدفمندی یارانهها و ناتوانی دولت فعلی در اجرای آن، سرتیتر وبسایتهای خبری و روزنامههای متعدد بود، دولت در پی پایش موانع اجرای این قانون و کنار نهادن آن بوده و اکنون که این قانون با آرامش منطقی در حال اجراست و آن انتقادات تکراری رنگ سیاهنمایی به خود گرفتهاند.سکوت بیسابقه منتقدان همیشگی دولت در رسانهها در روزهای پس از آغاز اصلاح قیمتها نیز به نوبه خود بیانگر تأیید غیرمستقیم آنان بر موفقیت دولت در اجرای این قانون در اولین و البته حساسترین و نگرانکنندهترین گام اجرای این طرح بزرگ است. .در واقع، اکنون همهی تمجیدها و تقدیرها از دولت به علت شجاعت در پذیرش اجرای این طرح و سپس اجرای موفق اصلاح قیمتها بوده است. موضوع مطلب : هدفمندی یارانهها, دولت, تورم, منتقدان دولت سه شنبه 89 بهمن 12 :: 11:27 صبح :: نویسنده : سید احمد ایزدخواه "تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواست جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یکجا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند."
به گزارش شبکه ایران به نقل از پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 76 در گفت و شنودی صمیمانه با جمعی از نوجوانان و جوانان، به ذکر خاطرهای از روز ورود امام خمینی به میهن در دوازدهم بهمن 57 پرداختند که بخشهایی از آن در آستانه سی و دومین بهار انقلاب در ذیل میآید: موضوع مطلب : 12بهمن, رهبر انقلاب, امام خمینی درباره وبلاگ هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 208955
|
|