سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشکول طلبگی

تنزیه مطلق خداوند و یا تنزیه در عین تشبیه؟ 

در مدرسه اهل بیت علیهم السلام معرفت خداوند بر تنزیه صرف وجود حضرت حق و منزه بودن آن جناب قدوسی از هر گونه شباهت و مماثلت و مجانست با مخلوقات و ما سوی الله است و هر قول و اعتقادی که به تشبیه بیانجامد، از آن به کفر تعبیر شده است اما در مدرسه فلسفه و عرفان و حکمت متعالیه که ترکیبی از این دو است، تنزیه صرف رد شده و بر تنزیه در عین تشبیه  (که قطعا و به اعتراف خود ایشان تناقضی آشکار است) تاکید شده است.

ابتدا کلماتی را از مدرسه حکمت متعالیه در این باب نقل می کنیم و آن گاه به سراغ آموزه های مدرسه اهل بیت می رویم:
ـ ملاصدرا: واجب الوجود همه چیزهاست، هیچ چیز از او بیرون نیست. (اسفار, ملاصدرا, 2 / 368)
بدیهی است این که واجب الوجود و خداوند شامل همه چیزها باشد و هیج چیز از ذات او بیرون نباشد، غلیظ ترین نوع ترکیب و تشبیه است.
علامه طباطبایی: لازم است بین معلول و علتش سنخیت ذاتی باشد (نهایة الحکمه، 166)
معنای این سخن این است که باید بین خداوند که علت است با مخلوقات که معلول وی هستند، سنخیت ذاتی که بسیار فراتر از تشبیه است، باشد.
ـ ابن عربی: بدان که تنزیه در نظر کسانی که به حقایق دست یافته اند عین محدود کردن و در بند کشیدن خداوند است و کسی که خداوند را منزه (از وجود و شباهت با چیزی) بداند، یا نادان است و یا بی ادب! ( آیت الله حسن زاده آملی، انه الحق، ص 42)
ابن عربی: همانا خداوند منزه همان خلق شبیه و مانند دار است! (فصوص الحکم / 78)
ابن عربی: و نزهه و شبهه    و قم فی مقعد صدق (فصوص الحکم/ 93)
خداوند را هم منزه از همه چیز و هم شبیه و مانند همه چیز بدان تا به معرفت راستین دست سافته باشی!
رساله «انه الحق» می نویسد:
(خداوند مغایر و مباین چیزی نیست و چیزی مباین او نیست... انیت محضه ای را که شیخ (ابن سینا) اثبات کرده است تنزیهی است که عین تشبیه است. (آیت الله حسن زاده آملی، انه الحق ص 45 و 46)
در رساله لقاء الله آمده است: صفات مخلوقات دو نوع است: یک قسم از آن لازمه جهت وجود آن است که این قسم مخالف با صفات نیست بلکه شبیه صفات خداوند است. (آیت الله ملکی تبریزی، لقاء الله، ص 192)
و دهها نمونه دیگر از این تصریحات اهل فلسفه و عرفان بر تنزیه در عین تشبیه.

اما در مدرسه اهل بیت علیهم السلام همان گونه که گفتیم توحید خداوند مبتنی بر تنزیه محض و عاری از هر گونه تشبیه و شائبه آن است. اینک به روایات زیر از امام رضا علیه السلام بنگرید:
ـ من شبه الله تعالی بخلقه فهو مشرک (عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/93)
هر کس خداوند متعال را همانند خلقش بداند مشرک است.
ـ امام رضا به نقل از پدرانش به نقل از امیر المؤمنین علیهم السلام و ایشان به نقل از رسول الله صلی الله علیه و آله و ایشان به نقل از خداوند فرمود:
مَا آمَنَ بِی مَنْ فَسَّرَ بِرَأْیِهِ کَلَامِی وَ مَا عَرَفَنِی مَنْ‏ شَبَّهَنِی‏ بِخَلْقِی‏ ....
آن کس که سخن من را بر اساس رای خودش تفسیر کند به من ایمان نیاورده است و آن کس که من را به مخلوقاتم تشبیه کند، من را نشناخته است. (عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/116)
ـ انی برئ یا الهی من الذین بالتشبیه طلبوک لیس کمثلک شئ ...فتعالیت ربی عما به المشبهون نعتوک
خدای من، از کسانی که تو را از راه تشبیه می جویند، بیزارم. هیج چیز همانند تو نیست ...خدای من! تو از انچه اهل تشبیه در باره ات می گویند والا و فراتری. (عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/95)
 ـ فتح بن یزید می گوید: از امام رضا علیه السلام در باره پایین ترین مرتبه معرفت خداوند پرسیدم: حضرت فرمود: اقرار به این که معبودی جز او نبوده و شبیهی ندارد و همانندی برای او نیست ... و این که هیچ چیز با او شبیه و همانند نیست. (عیون اخبار الرضا علیه السلام 1/133)

آیا انسان در افعال خود مجبور است؟ 

مدرسه فلسفه و عرفان و نیز حکمت متعالیه قائل به جبر و نفی اختیار از انسان در افعالش است و اسم این عقیده غلط را توحید افعالی می گذارد. در حالی که در مدرسه اهل بیت اعتقاد به جبر صریحا رد شده و سخن از امر بین الامرین گفته شده است.

برخی عبارات فلاسفه و عرفا در اعتقاد به جبر چنین است:
ملاصدرا: بدان که نفس ما و سایر حیوانات در اعمال و حرکت هایش مجبور است چون اعمال و حرکات نفس ما مانند فعل و انفعالات طبیعت، تسخیری و اضطراری است ... لکن تفاوت این دو در این است که نفس ما به اغراض و انگیزه های فعلش آگاه است اما طبیعت آگاه نیست. اساسا فعل اختیاری جز در واجب الوجود حقیقتا امکان تحقق ندارد و غیر واجب الوجود از موجوداتی که مختار محسوب می شوند، مجبوران و مضطرانی هسستند که در صورت مختاران نمود یافته اند. (اسفار 6/312)
ـ در جهان خارج هیچ فعلی نیست مگر فعل خداوند سبحان و این حقیقتی است که برهان و ذوق هر دو بر آن دلالت دارد (علامه طباطبایی، رسائل توحیدی 81)
ـ فاعل در هر موطن اوست و مؤثری جز وی نیست (آیت الله حسن زاده، خیر الاثر در رد جبر و قدَر، ص 199)
شبستری در گلشن راز می گوید:
هر آن کس را که مذهب غیر جبر است
نبی فرمود که او مانند گبر است
کدامین اختیار ای مرد جاهل
کسی را کو بود بالذات باطل

و مولوی نیز در مثنوی به دلیل نفی اختیار از انسان ابن ملجم را قاتل امیرالمؤمنین نمی داند بلکه قاتل حقیقی را خداوند می داند که ابن ملجم آلت فعل او بوده است و بر همین اساس هم نباید از سر ابن ملجم به خاطر قتل امیرالمؤمنین مویی کم شود!
یک سر مو از تو نتواند برید    چون قلم بر تو چنین خطی کشید! ( مثنوی دفتر اول ص 74)

اما امام رضا علیه السلام می فرماید:
ـ مَنْ قَالَ بِالتَّشْبِیهِ وَ الْجَبْرِ فَهُوَ کَافِرٌ مُشْرِکٌ وَ نَحْنُ‏ بِرَاءٌ مِنْهُ‏ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة (احتجاج طبرسی ج 2 ص 415)
هر کس قائل به تشبیه (در مورد ذات خداوند) و جبر (در مورد افعال انسانها) شود، کافر و مشرک است و ما از او بیزار هستیم.
ـ مَنْ‏ قَالَ‏ بِالْجَبْرِ فَلَا تُعْطُوهُ مِنَ الزَّکَاةِ شَیْئاً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُ شَهَادَةً أَبَداً (عیون أخبار الرضا علیه السلام ؛ ج‏1 ؛ ص143)
به هر کس که قائل به جبر است، زکات ندهید و شهادت او را هرگز نپذیرید.  

تذکر:
مقصود ما تکفیر فلاسفه و عرفای مسلمان که قائل به جبر و تشبیه شده اند بدون آن که به لوازم فاسد این عقیده ملتزم باشند نیست بلکه مقصود نشان دادن کفر آمیز بودن این عقیده از منظر اهل بیت علیهم السلام است که عموم قائلان مسلمان آن توجه به بطلان آن و نیز التزام به لوازم فاسد آن ندارند.
ـ یکی از اصحاب امام رضا علیه السلام به ایشان عرض کرد: از امام صادق علیه السلام برای ما روایت شده که فرموده اند: جبر و تفویض باطل بوده و امر بین امرین صحیح است، مفهوم آن چیست؟ امام رضا علیه السلام فرمود:
هر که بپندارد خداوند امر خلقش و روزی آنان را به بندگانش واگذار کرده، به تفویض قائل شده است ... و هر کس قائل به جبر و مجبور بودن بندگان باشد، به خداوند ستم کرده است.
آن شخص می گوید: ای پسر پیامبر پس معنای امر بین امرین چیست: امام فرمود: توانایی (انسانها به) عمل به آنچه بدان امر شده و نیز ترک آن چه از آن نهی شده اند. (بحار 78/354)




موضوع مطلب :

درباره وبلاگ

هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 9
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 208814



>