کشکول طلبگی
سه شنبه 90 مهر 12 :: 3:49 عصر :: نویسنده : سید احمد ایزدخواه عرضم به حضور شما که.....می دونید که پاتوق ما حرم حضرت معصومه هستش. اما این چند روزه جور دیگه ای می رم حرم دهه کرامت و من هم راستش رو بخواهید عیدی می خوام. عیدی رو خیلی دوست دارم. به خصوص از بی بی جانم. بسی مشکلات زیادی دارم که.... درد عشقی کشیده ام که نپرس....(البته ذهنتون جای دیگه نره که خبری نیست).
وارد حرم که می شم می شم کبوتر پر می کشم سمت بالا سر حضرت بعد از زیارت نگاهم گره می خوره به پنجره های ضریح .شروع می کنم به دردودل کردن با بی بی ..... بی بی جان اینجا حریم ملکوتی توست. تو که دختر موسی بی جعفر(علیه السلام)و خواهر حضرت رضایی(علیه السلام).فرشتگان بال پهن کرده اند به زیر این بارگاه ملکوتی . بی بی جان! به خودت قسم بال کم می آورم برای پر کشیدن برای رسیدن به کبوترانه های آسمانت. بگو چه کنم من که دلم برای پرواز تا بی نهایت پر می کشد؟ میلش دگر به هیچ بهشتی نمی کشد هر کس نشسته کنج بهشت مزارتان معصومه جان! اینجا آستانه مقدس توست. باور کن چیزی جز دل شکسته ندارم تا در آستانه ات آورم. چه کنم که دلم دخیل ضریح نگاه توست؟ سلامم رو که پاسخ می ده (من که نمی شنوم ولی می دونم که جواب سلام واجبه پس...) می شم یکی از اون کبوترهای گلدسته می رسم تا بهشت .و من اینجا رو این قطعه از بهشت رو با هیچ جای دنیا عوض نمی کنم. 6ذیحجه1432
موضوع مطلب : حرم, حضرت معصومه, دهه کرامت, عیدی, بی بی, موسی بی جعفر, حضرت رضا, کبوتر, گلدسته, بهشت درباره وبلاگ هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 208820
|
|