کشکول طلبگی
سه شنبه 90 فروردین 30 :: 12:34 صبح :: نویسنده : سید احمد ایزدخواه حجتالاسلام پناهیان در گفتاری خواندنی تبیین کرد؛
![]() برای منتظران قیام آقا امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف هیچ مطلبی زیباتر از این نیست که در مورد زمان، شرایط و چگونگی قیام حضرت سخن گفته شود. هرجایی در عالم حرکتی رخ میدهد، منتظران حضرت، این حرکت را در ارتباط با قیام مورد محاسبه قرار می دهند که انشاءالله این اتفاقهای عالم، بد و خوب و تلخ و شیرین همه این مقدمات عاجل باشد و طبیعی هم هست، امتی که 1400 سال منتظر بوده، خیلی مراقب اوضاع عالم هست تا ببیند چه زمانی مولای او، که منجی عالم است، ظهور خواهد کرد. اما برای نزدیک بودن ظهور، دو نوع دلیل وجود دارد که یکی از این دو نوع، حوادثِ در آستانه ظهور هستند، حوادثی که در عالم رخ می دهند و در روایات هم این حوادث ذکر شده است، ما با آن حوادث در این جلسه زیاد کاری نداریم و آن حوادث زیاد تکلیفی برای انسان روشن نمیکند، حوادثی هستند که باید رخ دهند و یا بعضا مبهم هستند و یا ممکن است حتی این حوادث رخ ندهد و ظهور رخ دهد، کما اینکه این مطلب در روایات تصریح شده است، ما به حوادث کاری نداریم، سیلها و زلزلهها باید اینگونه باشند، تعداد کسانی که به مرگ طبیعی و غیرطبیعی میمیرند، باید این تعداد باشند، یا برخی از مردم منطقه علیه حکام خودشان خروش میکنند و برخی از حکام در این شرایط میمیرند، این ها مسایلی است که در حوادث ظهور ذکر شده و نمیخواهیم الان به این بحث بپردازیم، احتیاط خیلی بالایی هم وجود دارد که انسان بتواند، حوادث را تطبیق بدهد، یعنی آنچه که در روایات در باب ظهور آمده است، بتواند تطبیق بدهد که این اتفاقی که در این منطقه افتاده، مصداق همان نکتهای است که ائمه بزرگوار علیهالسلام در روایات، بیان فرمودند، به هر حال بحث پرطرفدار و دقیقی لازم دارد که باید در جای خودش به آن پرداخت. حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در نوروز سال جاری، سخنرانی مبسوطی در شلمچه ایراد کرد که به بیان قواعد ظهور اختصاص داشت. وی در این گفتار خواندنی به تبیین مقوله "انتظار اجتماعی" و ارتباط آن با آیه شریفه "قل انما اعظکم بوحدة ان تقوموا لله..." میپردازد و تأکید میکند که نوع دیگر دلایل نزدیک بودن ظهور حوادث در آستانه ظهور نیستند، قواعد ظهور هستند؛ یعنی چه؟ بالاخره روزی این ظهور رخ خواهد داد و عدالت، حکومت و نور حضرت عالم را فرا خواهد گرفت، آیا این ظهور بیقاعده و بیضابطه رخ میدهد یا قواعدی در عالم وجود دارد که این سلسله قواعد باید پشت سرهم مرتب چیده شوند تا ظهور رخ دهد باید به این قواعد خیلی توجه کرد و این قواعد، تکلیفزا هستند مثلا در حوادث آمده است که اگر فلان پادشاه مرد، ظهور نزدیک میشود این برای ما تکلیفزا نیست باید صبر کنیم تا آن پادشاه فوت کند، حوادث، زیاد تکلیفزا نیستند ولی قواعد تکلیفزا هستند، مثلا اگر در روایات به عنوان یک قاعده فرموده باشند که حق از باطل باید کاملا جدا شود، تفکیک حق و باطل و شفاف شدن مرزها یکی از مقدمات ظهور است و این را می توان به عنوان یک قاعده پذیرفت و برای آن روشنگری کرد، قیام به حق کند و مرزها را شفاف کند ومثلا اگر آمده باشد در قواعد ظهور که ظهور زمانی رخ خواهد داد که خلأ تئوریک در دنیا پدید آمده باشد، دیگر کسی مدعی نباشد که میتواند جهان را اداره کند، تئوری تجربه نشده ای وجود نداشته باشد، ظهور آن زمان رخ خواهد داد، دیگر آدم تکلیفش را با تئوری های دست ساز بشر می تواند روشن کند و در جهت بطلان آن ها و بیان بطلان آن ها عملا و نظرا با زبان و بیان خودش، فعالیت کند. بالاخره قواعد ظهور خیلی مهم تر هستند. در حوادث ممکن است بداء حاصل شود ولی در قواعد بعید است که بدعت حاصل شود بالاخره عالم طبق یک سری سلسله قواعد و سنن الهی اداره می شود سنت های الهی هم تبدیل و تغییری پیدا نمی کنند ما باید ببنیم که طبق چه قاعده ای ظهور رخ خواهد داد و برویم ببینیم که اگر در فرایند فراهم کردن آن قاعدهها و محقق کردن آن ها میتوانیم نقشی داشته باشیم، نقش خودمان را ایفا کنیم.
جمعه 89 اسفند 27 :: 11:39 صبح :: نویسنده : سید احمد ایزدخواه به یاد شهدایی که عاجزانه از خداوند درخواست می نمودند که پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.
وقتی از اتوبوس پیاده شدی به هر طرف نگاه کنی دشت است و بیابان، البته این را هم بگویم که دشت به این بزرگی بین جمعیت زائران شهدا، گم می شود .
از اتوبوس ها که فاصله بگیری خادمان شهدا طاق نصرتی از حصیر و گِل برایت زده اند و آن را با جملات زیبا و گل تزئین کرده اند ،از زیر قرآن ردت می کنند و تو رسماً وارد منطقه عملیاتی شلمچه می شوی . جاده ای روبروی توست که سمت راست و چپش سیم خاردار نصب شده و تابلو های "خطر! میدان مین" ، در آن سمت سیم خاردارها تو یادگاری هایی از زمان جنگ می بینی (قایق ، تانک،... ) و فضا را برایت آکنده از حال و هوای جبهه کرده اند (صدای تیر و ترکش و خمپاره) تا فقط لحظه ای به یاد آن روزها بیافتی .
کم کم به راه باریک تری می رسی و با فاصله پیش رویت گنبد فیروزه ای رنگی می درخشد .
با پایان یافتن راه باریک ، پیش رویت حسینیه ی شهدای گمنام شلمچه و سمت راستت مرز بین ایران و عراق نمایان است . یکی از خادمان شهدا می گفت این مرز نزدیک ترین قسمت ایران به کربلا است برای همین دلت می خواهد تا جایی که می توانی جلو بروی و سلام به اربابت بدهی .
بعد از همراه کاروان راهی حسینیه می شوی . مکانی سرپوشیده و بزرگ که در وسط آن در جعبه ای شیشه ای وسایل به جا مانده از شهدا در آن نگه داری می شود . وقتی ساعت ، پول ، کارت شناسایی و ... را می بینی که به خون آغشته است حالت دگرگون می شود و این را سندی بر مظلومیت شهدای شلمچه می دانی .
کمی آن طرف تر مزار 8 شهید گمنام تفحص شده در شلمچه است روی قبرشان را که می خوانی آتش می گیری :
شهید گمنام محل شهادت : شلمچه رمز عملیات : یا زهرا (س) موضوع مطلب : شهید گمنام, تفحص, شلمچه درباره وبلاگ ![]() هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر. آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 41
بازدید دیروز: 59
کل بازدیدها: 209883
|
|