سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشکول طلبگی

کار اعصاب و تاثیر موسیقی بر آن ومضرات آن

تحقیقات جامعه شناسان این نتیجه را به دست آورده است که موسیقی موجب بیماریهای بسیاری مانند : حمله های عصبی ضعف اعصاب بیماری های روانی و قلبی زخم معده و... میشود.

علمای علم فیزیولوژی دستگاه عصبی انسان را به دو قسمت تقسیم کرده اند : سلسه اعصاب ارتباطی و سلسه اعصاب نباتی سلسه اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی عصبی از نخاع گرفته تا نیم کره های مغز و نیز اعصاب محیطی میباشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک میباشد.
سیستم اعصاب سمپاتیک فقط از ابتدای ستون فقرات آغاز گردیده و دنباله آن به سایر اعضا پخش میگردد اما سلسله اعصاب پاراسمپاتیک از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازی اعصاب سمپاتیک به تمام بدن تقسیم میگردد.
عمل سمپاتیک عبارت است از : تنگ کردن رگ ها اتساع عضلات صاف جلوگیری از ترشح فشار خون و کار پارسمپاتیک گشاد کردن رگ ها انقباض عضلات صاف ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون میباشد.
پاراسمپاتیک پس از اینکه از دماغ و مخ جدا شد همین که با اعصاب سمپاتیک یعنی همان اعصابی که از ستون فقرات شروع میشود مصادف شد از همان جا این دو عصب به موازات یکدیگر در تمام اعضای بدن دوش به دوش و همراه یکدیگر حرکت میکنند و چون اعمال این دو عصب مخالف یکدیگر است تا هنگامی که تحریکاتی از خارج بر آنها وارد نیاید و هر دو به موازات یکدیگر کار کنند تعادل بدن را حفظ نموده و این تعادل در صحت و سلامتی روحی و جسمی انسان دخالت تام دارد ولی هرگاه یکی از این دو اعصاب تعادل و توازن خود را از دست بدهند آنگاه به نسبت عدم تعادل هر یک اختلال روانی و کالبدی ( روحی و جسمی ) برای شخص ایجاد مینماید.
کار مهم و حساس اعصاب سمپاتیک ایجاد امور فعال بدن است از قبیل بیداری جدیت و فعالیت در کارها ( که در اصطلاح طب قدیم صاحب آنرا حرارتی مزاج و خون گرم مینامند ) و کار مهم و حساس اعصاب پاراسمپاتیک درست مخالف سمپاتیک است یعنی عمل آن ایجاد سستی بی حالی خواب غفلت سهو نسیان اندوه حزن بیهوشی نزع و بالاخره مرگ است.
وقتی که از خارج تحریکاتی در روی اعصاب شروع میشود اعصاب سمپاتیک یا پاراسمپاتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پایین یا بالا میروند بدیهی است به هر اندازه که فاصله بین این دو سیستم اعصاب ایجاد شود به همان اندازه نگرانی های روانی اغتشاشات فکری و خلاصه عدم تعادل روحی آغاز میشود.
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک ایجاد میکند ارتعاشات موسیقی است موسیقی وقتی که با آهنگ های نشاط انگیز یا نواهای حزن آمیز و مخصوصا اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی ( سمفونیک ) همراه گردد به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب       (پاراسمپاتیک و سمپاتیک( وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اصول حساس زندگی را اعم از هضم جذب دفع ترشحات ضربان قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته شخص را به گرفتاریها و امراض نزدیک میسازد که طب جدید با تمام پیشرفتهای حیرت انگیز خود در اغلب موارد از معاجله آن عاجز می ماند

خلاصه کلام ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک که بی نظمی در این دو اعصاب مشکلات زیر را به همراه دارد :

. اضطرابات گوناگون. عصبانیت. سستی. بی ارادگی. سرگیجه. مالیخولیا. نفخ معده. تحریکات قلبی  . طپش قلب. بی نظمی.. انقباضات عروقی. اختلالات غدد مترشحه داخلی مخصوصا ( تیروئید و تخمدان ).اسپاسم لوله گوارش. آسم ( تنگی نفس )

. مرض مانی ( نوعی جنون است که درجات گوناگونی دارد ).امراض مختلف روانی اغتشاشات فکری عدم تعادل روحی انواع و اقسام دیوانگی ها وفور سکته های قلبی و مغزی که در تمام دنیا روز به روز به فزونی است و فکر پزشکان بزرگ را به خود جلب نموده است 95% آنها نتیجه آثار همین تمدن شوم جدید است که قسمت حساس آن تعمیم موسیقی به وسیله رادیوها و ازیاد مجالس ساز و آواز و کنسرت میباشد . در اثر ایجاد سر و صداهای کنسرت ها وموسیقی های گوناگون فیلم ها است که آمار دیوانگان و بیماران روانی در تمام کشورها رو به ازدیاد رفته و هر روز بر شمار تیمارستان های کشورهای بزرگ جهان مخصوصا اروپا و آمریکا افزوه میشود.
پروفسور دانشگاه کلمبیا دکتر (( ولف آدلر )) ثابت کرده که بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شوم ترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان میبخشد مخصوصا اگر هوا گرم باشد این تاثیر مخرب خیلی بیشتر میشود و در مناطق حاره چون عربستان و بعضی از نقاط ایران منتهای سو اثر را دارد.
دکتر آدلر رساله مفصلی در بیان زیان های موسیقی منتشر نموده و در آمریکا هزاران تن از مردم پیرو او شده و موسیقی را بر خود حرام نموده و لایحه مفصلی تهیه کرده به مجلس سنای آمریکا تقدیم داشتند که برای نجات جامعه و جلوگیری از ضعف اعصاب که یکی از بدبختی های دنیای متمدن امروزی است لازم است هرگونه کنسرت عمومی غدقن گردد.
واما تاثیر موسیقی بر افزایش احتمال سکته

قلب ماهیچه ای عضله ای که رشته حیات آدمی را به دست گرفته است.قلب یک انسان به طور معمول در هر 24 ساعت متجاوز از صد هزار مرتبه ضربان دارد و در هر دقیقه متوسط 70الی 75 بار می زند.و این تعداد ضربان بنابر موقعیت و نیاز بدن گاه تند می گردد گاه کند.که کار این تند نمودن و کند کردن ضربان قلب همانطور که در بحث پیش گفتیم بر عهده اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می باشد.بنابراین مادامی که این دو عصب به وسیله های محرک های خارجی تحریک نشوند تعادل بین ضربان های قلب برقرار است. وهمان گونه که گفتیم اصوات موسیقی به خاطر زیر و بم هایی که دارند یکی از شدیدترین محرکهای اختلال در نظام اعصاب انسان می باشد . در نتیجه به خاطر تاثیر صدای موسیقی بر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در کار این دو عصب اختلال وارد می شود و بر اثر همین تاثیرات ضربان قلب از حالت عادی و طبیعی اش خارج می شود و چه بسا ادامه این حالت قلب به مرور زمان منجر به سکته یا بیماریهای خطرناک دیگر در افرادی می شود که با موسیقی سروکار دارند.برای نمونه "شوبرت و مندلسن"دو موسیقی دان معروف هستند که بخاطر سکته فوت نمودند.

یکی دیگر مضرات موسیقی سلب اراده و دیوانگی استهمانطور که می دانیم مغز انسان مرکز فرماندهی سلسله اعصاب انسانی است و تمام افعال و اعمال اعضای بدن انسان مطیع و فرمانبر دار دستورهای مغز می باشد و همانطور که اشاره کردیم یکی از ضررهای موسیقی صدمه به سیستم اعصاب بدن است و این صدمه به اعضاء ذره ذره به مغز منتهی میشود و اصوات موسیقی با مسلط شدن بر اعصاب آدمی حمله به مرکز بدن یعنی مغز را شروع می کنند و در نتیجه بعد از مدتی فرمانروائی بدن را به عهده می گیرد. و آن وقت است که خدا باید به فریاد انسان برسد چون موسیقی اراده انسانی را سلب می کند و نتیجه این سلب اختیار این می شود که انسان در موقع گوش دادن به نوای موسیقی و مطربی بی اختیار می رقصد یا و می خندد و می گرید و تمام این حرکات غیر طبیعی است. و بدون آنکه از مرجع آن یعنی مغز صادر شده باشد انجام می گیرد.رفته رفته این آشفتگیهای روحی و اختلالات در سیستم عصبی پس از مدتی باعث می شود که نیروی خرد و اندیشه انسان به کلی فلج و آثار جنون و دیوانگی یا اغتشاشات روحی مبتلا می شوند. برای نمونه موسیقی دانانی مثل (بتهون_شوبرت_شومان_نیچه_)از جمله افرادی هستند که جنون و دیوانگی گریبانگیر آنها گشت و موسیقی دانانی همچون (شوبرت - مندلس-باخ-......)افرادی هستند که بر اثر اغتشاشات روانی تا سر حد جنون پیش رفتند.در رابطه همین موضوع گویند روزی (فارابی) عودی با خود داشت و به لباس ترک ها به مجلس ( سیف الدوله ) رفت . وی عود خود را آماده ساخت و تارهایش را تنظیم نمود و آهنگی نواخت و همه را به خنده وادار نمود سپس به شکل دیگری تارها را تنظیم کرد و باز هم آهنگی دیگر نواخت و همه اهل مجلس را گریانید و باز هم تارها را تنظیم نمود و آهنگ سوم را نواخت و همه را به خواب برد و خود مجلس را ترک کرد.

یکی دیگر از امراض موسیقی اسیب رساندن به دستگاه شنوای است.
بر طبق تحقیقات دانشمندان اصوات موسیقی چون مصنوعی و غیر طبیعی هستند فشاری چندین برابر صداهای دیگر بر سلولهای شنوایی وارد می سازند.

که هر چقدر این موسیقی ها نامطبوع تر باشد ارتعاشات سلولهای شنوایی بیشتر و شدیدتر می گردد . و این لرزشها و ارتعاشات غیر طبیعی که حاصل نوای موسیقی است.هر بار باعث از بین رفتن تعدادی از سلولهای شنوایی می شود ودر مدتی نه چندان زیاد برای کسانی که به موسیقی و آوازه خوانی اشتغال دارند تولید ضعف سامعه و در سطح بالای آن <<کری>> ایجاد می کند. روی همین اصل چند تن از موسیقی دانان مشهور از جمله روبرت شومان آلمانی که از 18 سالگی به تحصیل موسیقی پرداخته بود در اثر پیمودن راه افراط و تفریط در تعلیم و تعلم موسیقی در سن 42 سالگی به کلی از نعمت سامعه و شنوایی محروم گشت . وسرانجام در سال 1856 در سن 46 سالگی دار فانی را وداع گفت.

مو سیقی عامل اصلی فشار خون

پزشکی در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دکمه رادیو را باز و با گوش دادن برنامه های مختلف موسیقی به نتایج زیر رسید:

1.هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجه فشار خون زیاد می شود و این افزایش به قدری بود که پزشک مزبور را متوحش ساخت.

2.برخی از موسیقی ها که به ظاهر اثر آرام کننده داشت تا مدتی که ادامه دارد فشار خون را از حد معمول پائین تر می آورد.

بالاخره موسیقی چنان تاثیری در فشار خون پزشک داشت که حقیقتا سلامتی او را تهدید می کرد در آزمایشی دیگر دکتر پاول مقداری از گلبولهای سفید و قرمز خون را در یک لوله بلوری جای داد و در لوله را محکم بست و سپس آن را در میان حوضچه ای پر از آب قرار داد و به وسیله برق امواجی در آب ایجاد کرد که آهنگ های ترس آوری از آن برمی خواست . در طول 10دقیقه که این امواجها با آوای مخوفش ادامه داشت یک نیمه از گلبولها جان سپردند و نیمه دیگر در آستان مرگ افتاده بودند.

 

همچنین دکتر هیموتو یک محقق ژاپنی است که در تحقیقی وسیع که در طی یازده سال پیرامون آب داشته است به این نتیجه رسیده است که: همانطوری که آب نسبت به ظرفی که درون آن ریخته میشود تاثیر میپذیرد و به شکل آن در می آید از اتفاقات و صداهای اطراف خود نیز تاثیر پذیر است و ساختار مولکولی آن نسبت به پیرامون خود واکنش نشان میدهد. ایشان حدود ده هزار بار از آبهای گوناگون در حالات متفاوت نمونه برداری کرده است و نتیجه تحقیقاتش را در چهار جلد کتاب به چاپ رسانده است. ایشان در جایی از تحقیق خود میگوید: زمانی که صوت قران را به همان شکل معمول آن برای مقداری آب پخش کردیم و بعد از آن عکس برداری شد مولکولهای آب به شکل بسیار زیبایی درآمده و شکلی مانند گل و کریستال الماس به خود گرفته بودند اما زمانی که برای همان مقدار آب موسیقی تند پخش شد مولکولهای آب به شکل بسیار زشت و نامنظمی تغیر شکل دادند. و همانطور که می دانیم حدود 70 درصد بدن آدمی آز آب تشکیل شده است از این رو بدن ما هم از پیرامون خود و اتفاقات و صداهای آن تاثیر مثبت یا منفی می پذیرد.

در کل اثرات موسیقی بر انسان چنین است

1.مرض مانی ( نوعی جنون است که درجات گوناگونی دارد ).

2. مرض سیکلموتی ( نوعی بیماری روانی است که شخص بیمار گاهی میخندد و بعضی از اوقات از گرفته و غمگین است ) .

3. کوتاهی عمر

4مرض پارانویا ( نوعی مرض روحی است که شخص ادعاهای بی مورد کرده و خود را شریف تر و بالاتر از همه می داند )

5. ضعف اعصاب

6. اختلالات دماغی ( اغتشاشات مغزی هیجانات روحی و جنون )

7. تاثیرات قلبی

8. واسطه انتحار و خودکشی

9. بیماری فشار خون

10. عامل فحشا

11. تضعیف و تضییع حس شنوایی ( سامعه )

12. تضعیف و تضییع حس بینایی ( باصره )

13. هیجان

14. سلب راده و شکست شخصیت

15. سلب غیرت

16. عامل جنایت

17. جلب توجه غیر طبیعی

18. از دست دادن نیروی فکری

19. تضییع نیروی قضاوت

20. افسردگی و خمودگی

21. تهییج عشق ( یک نوع بیماری روانی است که مورد بحث و توجه روانکاوان است . گاهی شدت این بیماری به جایی میرسد که طرف خودش برای هلاکت خودش قیام کرده خویش را به آب و آتش می اندازد مسموم میکند خود را زیر اتومبیل معشوقه اش رها میکند و ..... و این بیماری گاهی شخص را به تیمارستان میکشاند)

موسیقی باعث کوتاهی عمر می شود

از بسیاری از آیات قرآن کریم ( سوره انعام آیه 6 - اعراف آیه 96 - هود آیه 52 - عنکبوت آیه 40 - طلاق 2 و 3 و 4 - نوح 10 و 12 -)  و روایات ائمه (ع) استفاده میشود که اعمال خیر بر وسعت رزق و طول عمر می افزاید ولی گناه لهو و لعب برکت را از بین خواهد برد و از عمر انسان میکاهد و چون موسیقی گناه محسوب میشود معمولا مروجین موسیقی با وضع نامناسب و عمر کوتاه از دنیا رفته اند.   

همچنین توجه دقیق به بیوگرافی موسیقی دانان مشهور نشان میدهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتی های روحی گردیده اند تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده و عده ای مبتلا به بیماریهای روانی شده و گروهی مشاعر خود را از کف داده و به دیار جنون رهسپار شده اند . دسته ای فلج و ناتوان گردیده بعضی هنگام نواختن موسیقی درجه ی فشار خون شان بالا رفته و دچار سکته ی ناگهانی شده اند.

کوتاه سخن اینکه آثار زیان بخش غنا و موسیقی بر اعصاب تا سر حد تولید جنون و بر قلب و فشار خون و تحریکات نامطلوب دیگر به حدی است که نیاز به بحث زیادی ندارد.
از آمارهایی که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده میشود که مرگ های ناگهانی نسبت به گذشته افزایش زیادی یافته است . عوامل این افزایش را امور مختلفی ذکر کرده اند از جمله افزایش غنا و موسیقی در سطح جهان.
به اسم های برخی از مشاهیر موسیقی همراه با مدت عمرشان توجه فرمایید:
مالیبران استاد معروف موسیقی در حال خواندن آواز در سن 27 سالگی سکته کرد.
پرگولوزی - نوازنده ایتالیایی           در سن 26 سالگی     
بلینی -نوازنده ایتالیایی          در سن 34 سالگی   
موریس ژبر - نوازنده فرانسوی           در سن 40 سالگی    
شوسون - نوازنده فرانسوی           در سن 30 سالگی  

نیکلا دوگرینی - نوازنده فرانسوی           در سن 27 سالگی   
ژاربیژه - نوازنده فرانسوی          در سن 37 سالگی    
مندلس - نوازنده آلمانی          در سن 38 سالگی    
هوگو ولف - نوازنده آلمانی           در سن 43 سالگی    
ماکس رگر - نوازنده آلمانی           در سن 43 سالگی    
موزارت - نوازنده اتریشی           در سن 35 سالگی   
شوبرت - نوازنده اتریشی           در سن 31 سالگی   
لانر - نوازنده اتریشی          در سن 42 سالگی    

احادیث مربوط با موسیقی

در قران:
و من الناس من یشتری لهوالحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزوا اولئک لهم عذاب مهین ( لقمان آیه ی 6(

 و برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کننده‏اند، تا بى‏هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابى خوار کننده است.

ذکر 2 نکته درباره ی این آیه ضروری است :
.1لهو به معنی چیزی است که انسان را از مهمش (خدا) باز دارد و لهوالحدیث(سخن بیهوده) به معنی سخن یا شعری است که انسان را از خدا بازدارد. و یکی از مصادیق سخن بیهوده غناء است . البته خیلی ها می گویند منظور از لهوالحدیث ، مستقیما غناء است .

. 2غنا انسان را از خدا دور می کند و هیچ علمی در آن نیست بلکه فقط مروج جهل و هوس محوری می باشد

رسول خدا (ص):گروهی از امت من در آخرالزمان به صورت خوک و میمون مسخ می شوند .عرض شد:یا رسول الله آیا اینها شهادت به یگانگی خدا و رسالت شما میدهند و روزه می گیرند و نماز می گذارند ؟ فرمود بلی عرض شد پس چرا باید مسخ شوند؟ فرمود برای اینکه ایشان آلت موسیقی می نوازند و شراب می نوشند .پس در حالی که به صورت خوک و میمون مسخ شده اند.

امام سجاد (ع) : مجلس موسیقی و نوازندگی و آوازه خوانی مجلسی است که خداوند به سوی اهل آن مجلس نظر نمی کند و اهل آن مجلس از عذاب الهی در امان نیستند. 

امام صادق (ع) : خبیث ترین و بدترین چیز نزد خدا عزوجل موسیقی است ، که عامل فقر و نفاق است. 

یکی دیگر از اثرات شوم موسیقی بر روان انسانها پدید آوردن بیماری قساوت قلب در انسان می باشد. و موید این کلام حدیثی از رسول خدا (ص)است که میفرمایند : گوش دادن به صداهای طرب انگیز و موسیقی و آواز خوانی دل انسان را می میراند




موضوع مطلب : موسیقی, اعصاب, فیزیولوژی, دستگاه عصبی, سمپاتیک, پاراسمپاتیک, سمفونیک, جذب سکته, فشار خون, هیموتو

اسلام، دین حیات و زندگی است. دین پیشرفت و ترقی تکامل است. اسلام با برنامه‏هایی که وضع کرده است تمام جهات زندگی را در نظر گرفته و به همه زوایای زیست انسان کاملاً توجه کرده است.

اسلام دینی است که برای سرگرمی نیامده است، اما نه تنها با تفریح و شادی مخالف نیست، بلکه در مواردی بر آن تأکید داشته وبرای آن قوانین و مقررات جهت‏داری را وضع کرده است.

به هر حال، اگر در اسلام، کارهایی به عنوان تفریح و تنوع پیشنهاد شده است و نیز اگر از بعضی تفریحات جلوگیری شده وغیرمشروع شناخته شده است، معطوف بر جنبه‏های فطری، حیاتی و فکری است که در سایه‏ی آن مصالح فردی و اجتماعی تأمین شود.

بنابر این، در قوانین اسلامی با برخی پدیده‏ها و اعمال مثل غنا و رقص و... برخورد شده و از انجام آن کارها منع شده. امانه به خاطر مخالفت با زیبایی و شادی و شادکامی، بلکه به دلیل برآیند و پیامدهای خطرآفرین آن‏ها.

شهید مطهری در ذیل بحث از این که آیا اسلام هیچ عنایتی به بعد چهارم روح انسانی،( یعنی استعداد هنری )نموده یانه ؟و آیا در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده یا نه؟ چنین می‏گوید: "بعضی‏ها چنین تصور کرده‏اند که اسلام از این نظرها (توجه به زیبایی، هنر و..).خشک و جامد است و بی‏عنایت و به عبارت دیگر، اسلام ذوق‏کش است. البته این‏ها که چنین ادعا می‏کنند به این جهت است که دراسلام اولاً روی خوش به موسیقی نشان داده نشده و ثانیاً این که بهره‏برداری از جنس زن به طور عموم و هنرهای زنانه یعنی رقص و... منع شده است. ولی به این شکل قضاوت کردن درست نیست. ما باید راجع به مواردی که اسلام با آن‏ها مبارزه کرده تأمل کنیم وببینیم آیا مبارزه اسلام با این زیبایی‏ها از آن جهت که زیبایی است و یا از آن جهت که مقارن با امر دیگری است که بر خلاف یک استعداد از استعدادهای فردی یا اجتماعی انسان است؟

مسأله موسیقی و غنا مسأله مهمی است اگر چه غنا حدودش روشن نیست... البته قدر مسلمّی در غنا هست و آن این است که آوازهایی که موجب خفت عقل می‏شود، یعنی آوازهایی که شهوت را آن چنان تهییج می‏کند که عقل به طور موقت، ازحکومت ساقط می‏شود، یعنی همان خاصیتی را دارد که شراب یا قمار دارا است، معلوم است که حرمت چنین مواردی قطعی است. آن چه مسلم است این است که اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست کند و این قبیل منع‏ها نیز به همین جهت مطرح شده‏اند".(1)در برنامه‏های شریعت، به مسأله شادی و نشاط پیروان دین و مسلمانان، توجه و تأکید فراوانی شده است و اصولاً پیشوایان بزرگ دین خودشان انسان‏های بانشاط و خوشرویی بوده و دیگران را به این مسأله دعوت می‏کردند. زیرا آنان به خوبی به نیازهای روح وتفریحات سالم در کنار نیازهای جسم توجه داشتند. علی(ع) در این باره می‏فرماید: "این دل‏ها همانند تن‏ها خسته و افسرده می‏شوند، در این حال نکته‏های زیبا و نشاط ‏انگیز برای آن‏ها انتخاب کنید".(2)پیشوایان معصوم دین از جمله رسول گرامی(ص) به عنوان الگوی همه‏ی مسلمانان، اصولاً یک انسان شاد بود. به طوری که همیشه لبخند بر لب داشت و اهل شوخی و مزاح بود. چه این که خود ایشان فرمود: انّی لأمزَحُ و لا اَقولُ الاّ حقّا همانا من از همه بیشترشوخی می‏کنم امّا جز حق چیزی نمی‏گویم.

البته آن حضرت در عمل هم این گونه بوده، به طوری که اگر می‏دید یک نفر غمگین و افسرده است وجود مقدّس ایشان یا اهلبیت ایشان(ع) می‏فرمودند: چرا غمگین و افسرده‏ای؟ بایک مطایبه و شوخی و شبیه طنز (نه آن طنزی که با تخریب فرد یا قوم خاصی، دیگران را بخنداند)، او را از حالت انقباض و گرفتگی دل، درمی‏آورند و یک انبساط خاطر و شرح صدری در وجود او ایجادمی‏کردند.

با توجه به اهمیت تفریحات سالم و لذت‏های حلال در رشد و ارتقاء کمی و کیفی زندگی یک انسان مسلمان، و برای تقویت جنبه‏های روحی و احیاناً شکستن بن‏بست‏های پیش‏آمده، پیشوایان دین و دنیا، از پیروانشان خواسته‏اند که علاوه بر عبادت و کار وتلاش، به لذت‏ها و تفریحات سالم هم در زندگی روزمرّه‏شان توجه ویژه داشته باشند که در صورت توجه قانونمند به آن، به نهادینه‏گی آن تفریحات منتهی خواهد شد.

آن جا که امام علی(ع) فرمود: "مؤمن شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم می‏کند:قسمتی را صرف مناجات با پروردگارش می‏نماید. قسمت دیگری را در طریق اصلاح معاش و تأمین هزینه زندگی‏اش به کار می‏گیرد و قسمت سوّم را برای بهره‏گیری از لذت‏های حلال و دلپسند می‏پردازد و برای شخص عاقل درست نیست که حرکتش جز در یکی از این سه جهت باشد: برای اصلاح امور زندگی و یا در راه آخرت و یا در لذت غیرحرام...".(3)

در فقه اسلامی، به برخی از تفریحات و سرگرمی‏های سالم، توجه بیشتری شده است و به نظر می‏رسد با تأکید به آن، اهداف وجهت‏های خاصی تعقیب می‏شود. از جمله این که، تأکید شده است که به فرزندانتان شناگری، تیراندازی و اسب‏سواری بیاموزید.

ورزش‏های یاد شده علاوه بر این که می‏تواند به عنوان یک تفریح سالم مطرح باشد، همچنین می‏تواند در شرایط اضطراری وحتی جنگی به عنوان یک حربه از آن استفاده کرد. البته اسب سواری در روایات، استعداد انطباق با تغییرات تکنولوژیک در عصرحاضر را دارد. یعنی امروزه می‏تواند در قالب انواع رانندگی‏ها و حتی خلبانی را دربربگیرد.

اسلام به عنوان یک دین معتدل و متوسّط، همان گونه که در خوردنی و نوشیدنی‏ها... از هر یک مجاز و غیرمجاز دارد در تفریحات و شادی‏ها هم نوع مجاز (تفریحات سالم) و غیرمجاز (تفریحات غیرسالم) دارد.

متأسفانه، برداشت از شادی مثل بسیاری از پدیده‏های دیگر، در پروسه‏ی افراط و تفریط گرفتار شده است، عده‏ای برای آن هیچ محدودیت قانونی و شرعی را برنمی‏تابند وعده کمی هم هستند که هر گونه شادی و تفریح سالم را بر خود ممنوع کرده و از مواهب الهی پرهیز دارند.

اسلام انگشت بر روی شادی معینی نگذاشته و اجازه هر نوع شادی را به این شرط که با موازین و احکام الهی منافات نداشته باشد و منجر به گناه و فساد نشود داده است. به عبارت دیگر برای این که انسان از سعادت واقعی خود محروم نماند نوعی کنترل بر روی شادی و سرور دارد که باعث می‏شود، شادی موقت و ناپایدار و کوتاه‏مدت به سعادت ابدی و واقعی او آسیب نرساند. چون انسان در تشخیص مصلحت‏ها و منافع واقعی خود دارای محدودیت است و گاهی اوقات خیر و سود حقیقی خود را تشخیص نمی‏دهد. دوست داردبه هر چیزی که باعث شادمانی او شود هر چند روح او را تیره و تار و سعادت او را در خطراندازد اقدام کند. کودکی که سرماخورده و بستنی برای او ضرر دارد، هر چند خوردن بستنی او را شاد می‏کند و از آن لذت می‏برد ولی چون از تشخیص ضرر آن عاجز است به ناچارمادرش او را از خوردن آن بستنی منع می‏کند و به گریه و زاری و احساسات بدون منطق و به دور از خردورزی او اعتنایی نمیکند و شادی زودگذر و سطحی او را بر غم و اندوه طولانی وی ترجیح نمی‏دهد.

استفاده از طبیعت زیبا، دیدن طلوع دل‏انگیز آفتاب، لذت بردن ازمنظره‏های دلکش و باغ‏های مصفا و سیر و سفر، دیدار با دوستان و سخن گفتن با آنها،پرداختن به ادبیات و شعر و نمایش و خوشنویسی و نقاشی و ورزش و بازی‏های سالم،استفاده از نعمت‏های خداداد و غذاهای متنوع و لباس‏های رنگارنگ و صدها امر لذت‏بخش دیگر که همگی شادی‏بخش می‏باشند از شادی‏های مجاز و شایسته است. چنانچه لذت بردن از گفتگو با خداوند در حال نماز و مناجات و عبادت و داشتن حال خوش در حال ذکر وتوجه به ذات پاک ربوبی از مقوله لذت‏های معنوی باشند که گاهی از نظر عمق و کیفیت بسیاروالاتر و فراتر از لذت‏های مادی می‏باشد.

بنا بر این نمی توان گفت که شادی ها در اسلام بیشتر است یا غم ولی می توان گفت : اسلام دین شادی است و غم یک استثنا است والبته رفتار برخی از مسلمانان که در صدد ارائه چهره ای زشت و خشن و غم آلود از دین را دارند با واقعیت اسلام واقعی که در صدد تانین رفاه و شادی برای همه مردم است متفاوت است.

پی‌نوشت‌ها:

1 . مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، 1374، چاپ 25، ص 70).

2 . حکمت 197 نهج‏البلاغه (کلمات قصار).

3 . حکمت 390 نهج البلاغه.




موضوع مطلب : شادی, غم, اسلام, رقص, غنا, موسیقی, تفریح

درباره وبلاگ

هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 208855



>