سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کشکول طلبگی
جمعه 89 اسفند 27 :: 11:39 صبح ::  نویسنده : سید احمد ایزدخواه


به یاد شهدایی که عاجزانه از خداوند درخواست می نمودند که پیکرهاشان در کوهها و بیابانها غریبانه و مظلومانه بر زمین بماند تا مقتدای راستین صدیقه اطهر سلام الله علیها باشند.

 

 

1287230460_1_182.jpg



وقتی از اتوبوس پیاده شدی به هر طرف نگاه کنی دشت است و بیابان، البته این را هم بگویم که دشت به این بزرگی بین جمعیت زائران شهدا، گم می شود .

 

از اتوبوس ها که فاصله بگیری خادمان شهدا طاق نصرتی از حصیر و گِل برایت زده اند و آن را با جملات زیبا و گل تزئین کرده اند ،از زیر قرآن ردت می کنند و تو رسماً وارد منطقه عملیاتی شلمچه می شوی . جاده ای روبروی توست که سمت راست و چپش سیم خاردار نصب شده و تابلو های "خطر! میدان مین" ، در آن سمت سیم خاردارها تو یادگاری هایی از زمان جنگ می بینی (قایق ، تانک،... ) و فضا را برایت آکنده از حال و هوای جبهه کرده اند (صدای تیر و ترکش و خمپاره) تا فقط لحظه ای به یاد آن روزها بیافتی . 

 

کم کم به راه باریک تری می رسی و با فاصله پیش رویت گنبد فیروزه ای رنگی می درخشد .

 

با پایان یافتن راه باریک ، پیش رویت حسینیه ی شهدای گمنام شلمچه و سمت راستت مرز بین ایران و عراق نمایان است . یکی از خادمان شهدا می گفت این مرز نزدیک ترین قسمت ایران به کربلا است برای همین دلت می خواهد تا جایی که می توانی جلو بروی و سلام به اربابت بدهی .

 

بعد از همراه کاروان راهی حسینیه می شوی . مکانی سرپوشیده و بزرگ که در وسط آن در جعبه ای شیشه ای وسایل به جا مانده از شهدا در آن نگه داری می شود . وقتی ساعت ، پول ، کارت شناسایی و ... را می بینی که به خون آغشته است حالت دگرگون می شود و این را سندی بر مظلومیت شهدای شلمچه می دانی .

 

کمی آن طرف تر مزار 8 شهید گمنام تفحص شده در شلمچه است روی قبرشان را که می خوانی آتش می گیری :


 

شهید گمنام


محل شهادت : شلمچه


رمز عملیات : یا زهرا (س)

 




موضوع مطلب : شهید گمنام, تفحص, شلمچه
گرانی، شوک تورمی، تعطیلی واحدهای تولیدی، اخراج کارگران و احتمال بروز نا آرامی‌های اجتماعی، مهم‌ترین دغدغه‌هایی بود که دولت‌های اخیر را از برداشتن گام عملی برای هدف‌مندی یارانه‌ها، می‌ترسانید و این «ترس» در قالب اضطراب و نگرانی به مردم نیز منتقل شده بود.

 اما زمانی که هدفمند کردن یارانهها به بحث اصلی رسانهای دولت نهم تبدیل و شالودههای آن ریخته شد و سپس به قانون تبدیل گشت، به تدریج افکار عمومی به ضرورت اجرای این طرح پیبردند و دیگر مردم به این طرح نگاه یکجانبه‌ «گرانی» نداشتند.

به نوشته پایگاه تحلیلی برهان، این واقعیت نشان میدهد در دورانی که اظهارات نومیدانهمنتقدان دولت دربارهاثرات هدفمندی یارانهها و ناتوانی دولت فعلی در اجرای آن، سرتیتر وبسایتهای خبری و روزنامههای متعدد بود، دولت در پیپایش موانع اجرای این قانون و کنار نهادن آن بوده و اکنون که این قانون با آرامش منطقی در حال اجراست و آن انتقادات تکراری رنگ سیاهنمایی به خود گرفتهاند.سکوت بیسابقه منتقدان همیشگی دولت در رسانهها در روزهای پس از آغاز اصلاح قیمتها نیز به نوبهخود بیانگر تأیید غیرمستقیم آنان بر موفقیت دولت در اجرای این قانون در اولین و البته حساسترین و نگرانکنندهترین گام اجرای این طرح بزرگ است.

.در واقع، اکنون همهی تمجیدها و تقدیرها از دولت به علت شجاعت در پذیرش اجرای این طرح و سپس اجرای موفق اصلاح قیمتها بوده است.




موضوع مطلب : هدفمندی یارانه‌ها, دولت, تورم, منتقدان دولت
"تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلی‌کوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر می‌خواست جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم می‌ریختند و اصلاً اجازه نمی‌دادند که امام، یک‌جا بروند و استراحت کنند. می‌خواستند دور امام را بگیرند."

به گزارش شبکه ایران  به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی ‌در سال 76 در گفت و شنودی صمیمانه با جمعی از نوجوانان و جوانان، به ذکر خاطره‌ای از روز ورود امام خمینی به میهن در دوازدهم بهمن 57 پرداختند که بخش‌هایی از ‌آن در آستانه سی و دومین بهار انقلاب در ذیل می‌آید:

یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیده‌اید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلی‌کوپتر بلند شدند و رفتند.

تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلی‌کوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر می‌خواست جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم می‌ریختند و اصلاً اجازه نمی‌دادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. می‌خواستند دور امام را بگیرند.

هلی‌کوپتر در نقطه‌ای در غرب تهران رفت و نشست، بعد اتومبیلی امام را سوار کرد. همین آقای "ناطق نوری " اتومبیلی داشتند، امام را سوار می‌کنند - مرحوم حاج احمد آقا هم بود - امام می‌گویند: مرا به خیابان ولی‌عصر ببرید؛ آن‌جا منزل یکی از خویشاوندان است. درست هم بلد نبودند؛ می‌روند و سراغ به سراغ، آدرس می‌گیرند، بالاخره پیدا می‌کنند - منزل یکی از خویشاوندان امام - بی‌خبر، امام وارد منزل آنها می‌شوند!

امام هنوز نماز هم نخوانده بودند - عصر بود - از صبح که ایشان آمدند - ساعت حدود نه و خرده‌ای - و به بهشت زهرا رفتند تا عصر، نه ناهار خورده بودند، نه نماز خوانده بودند، نه اندکی استراحت کرده بودند! آن‌جا می‌روند که نمازی بخوانند و استراحتی بکنند. دیگر تماس با کسی نمی‌گیرند؛ یعنی آن‌جا که می‌روند، با کسی تماس نمی‌گیرند. حالا کسانی که در این ستادهای عملیاتی نشسته بودند - ماها بودیم که نشسته بودیم - چقدر نگران می‌شوند! این دیگر بماند. چند ساعت، هیچ کس از امام خبر نداشت؛ تا بعد بالاخره خبر دادند که بله، امام در منزل فلانی هستند و خودشان می‌آیند، کسی دنبالشان نرود!

من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آن‌جا در یک قسمت، کارهایی را که من عهده‌دار بودم، انجام می‌گرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر می‌کردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّه‌ای آن‌جا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام می‌دادیم.

آخر شب - حدود ساعت نه‌ونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار می‌کردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط می‌آید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی می‌آید؛ مثل این‌که کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان می‌آیند! برای من خیلی جالب و هیجان‌انگیز بود که بعد از سالها ایشان را می‌بینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آن‌جا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خسته‌اند.

برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشته‌اند و ایام دوازده بهمن، گرامی می‌دارند - به نحوی طرف پله‌ها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پله‌ها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه می‌کردیم. روی پله‌ها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمی‌آید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پله‌ها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. به‌هرحال، "خسته نباشید " گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.

البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علوی شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آن‌جا بود. این خاطره به یادم مانده است.




موضوع مطلب : 12بهمن, رهبر انقلاب, امام خمینی
در محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) برای ادراک قوانین علوم ،تجربه هم بکار می رفت و طبیعی است که نباید فکر بکنیم که در محضر درس آن دانشمند بزرگ آزمایشگاهی مانند یکی از آزمایشگاههای بزرگ امروزی وجود داشته و در آنجا قوانین فیزیکی و شیمیائی را مورد آزمایش قرار می دادند .
آزمایشگاه محضر درس حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) متناسب با زمان بوده اما ثابت می کند که آن دانشمند بزرگ در علوم فقط به تئوری اکتفا نمی کرده و تا آنجا که امکان داشته تئوری را به محک تجربه می زده است .
دیدیم که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) متوجه شده بود که هوا یک عنصر نیست و پی بردن باین موضوع بدون تجربه بعید به نظر می رسد .
برای شیعیان هیچ یک از علوم حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) غرابت ندارد .
برای اینکه شیعیان وی را امام میدانند و عقیده دارند که او با علم امامت همه چیز را میدانست و بر همین قیاسی هیچ یک از معجزات حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) در نظر آن ها غرابت ندارد و تمام معجزاتی را که در کتب مورخین شیعه به حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) نسبت داده اند بدون احتجاج می پذیرند ولی مورخ بیطرف برای هر مورد علمی یا اعجاز احتجاج می کند و نمی تواند بدون برهان بپذیرد .
مورخ بی طرف وقتی می شنود که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) گفت :
که هوا یک عنصر بسیط نیست بلکه از چند قسمت بوجود آمده و یک قسمت از آن سبب می شود که اشیاء بسوزد و هم بعضی از اشیاء را فاسد می نماید می خواهد بفهمد که چگونه وی باین موضوع پی برده بود .
اعجاز حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) این نبود که کوه را بحرکت در آورد ( که از لحاظ عقلائی قابل قبول نیست بلکه اعجاز او این است که در دوازده قرن و نیم قبل از این بوجود اکسیژن در هوا پی برد و نیز در همان موقع پی برد که در آب چیزی هست که می سوزد و به همین جهت گفت که آب مبدل به آتش می شود .
آنهائی که می گویند بر جسته ترین اعجاز یک پیغمبر کلام اوست ، مثل اینکه حرف بی اساس نمی زنند . چون ما که امروز در تاریخ می خوانیم که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) کوه ( صفا ) را بحرکت درآورد و کوه به او نزدیک گردید و آنگاه دور شد نمی توانیم این روایت را باور کنیم و نمی پذیریم . که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) این اعجاز را کرده باشد .
اما وقتی می شنویم که او در نیمه اول قرن دوم هجری بوجود اکسیژن و هم بوجود هیدروژن ( درآب ) پی برده بود و در قلب خود تصدیق می نمائیم که این اعجاز است می گویند که حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) بوسیله پدرش که او هم مردی دانشمند بود بوجود هیدروژن در آب پی برد و بعد خود او فهمید که در هوا اکسیژن وجود دارد .
متأسفانه ما نمی دانیم که آیا او توانست اکسیژن و هیدروژن خالص بدست بیاورد یا نه ؟
بظاهر پی بردن بوجود هیدروژن و اکسیژن خالص مستلزم این است که آنرا بدست بیاورند و بدست آوردن هیدروژن خالص دشوارتر است از بدست آوردن اکسیژن خالص بود . چون اکسیژن بطور خالص در طبیعت ( درهوا ) هست اما هیدروژن بطور خالص در طبیعت نیست . بهمین جهت در ادوار اخیر تا روزی که آب را تجزیه نکردند نتوانستند هیدروژن خالص بدست بیاورند .

انسان مبهوت می شود که چگونه حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یا پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) بوجود گاز هیدروژن که خالص آن در طبیعت نیست . و رنگ و بو و طعم ندارد پی برد .
حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یا پدرش نمی توانسته اند جز در آب بوجود هیدروژن پی ببرند و بدون تجزیه کردن آب نمی توانسته اند آنرا بشناسند .
تجزیه کردن آب هم مستلزم استفاده از جریان برق است زیرا بطور دیگر نمی توان آب را تجزیه نمود . و آیا یکی از آن دو توانسته بود از جریان برق برای تجزیه آب استفاده کند که این هم قابل قبول نیست و در اعصار جدید اولین کسی که موفق به جداکردن هیدروژن از آب گردید ( هانری - کاواندیش ) انگلیسی است که در سال 1810 میلای در سن هشتاد و یک سالگی زندگی را بدرود گفت .
او سالها برای تجزیه آب کوشش کرد و بعد از اینکه هیدروژن را بدست آورد اسمش را ( هوای قابل اشتعال ) گذاشت و اولین مرتبه که هیدروژن را مشتعل کرد نزدیک بود که خود و خانه اش بسوزد .
کاواندیش در روز 27 ماه مه سال 1766 میلادی شعله ای را بظرفی که پر از گاز هیدروژن بود نزدیک کرد و آن ظرف یک مرتبه مشتعل و منفجر شد و آتش باطراف پاشید و دست ها و قدری از صورت دانشمند انگلیسی سوخت و اگر اهل خانه بر اثر فریاد کاواندیش نمی دویدند و حریقی را که بوجود آمده بود خاموش نمی کردند خانه و اثاث البیت مرد دانشمند می سوخت و دانشمند انگلیسی ، بدو علت اسم آن گاز را هوای قابل اشتعال گذاشت .
اول اینکه با یک تجزیه تلخ بر او معلوم شد که آن گاز مشتعل می شود دوم اینکه قدما تصور می کردند که آب هوای مایع است آنها میدیدند که وقتی آب حرارت می بیند تبخیر می شود و به فضا می رود و نیز میدیدند که آب بشکل باران از فضا می ریزد . و لذا فکر می کردند که آب چیزی نیست غیر از هوای مایع . این بود که کاواندیش هم اسم آن گاز را هوای قابل اشتعال نهاد .
اسم هیدروژن به زبان عربی ( مولد الماء - بوجود آوردنده آب ) نامی است که از طرف ( لاووازیه ) دانشمند معروف فرانسوی که او را با گیوتین بقتل رسانیدند برای آن گاز انتخاب شد و تا وقتی ( لاووازیه ) آن اسم را وضع نکرد در کشورهای اروپا آن گاز را ( هوای قابل اشتعال ) می خواندند . گاز هیدروژن زمانی کشف شد که استفاده از نیروی برق آنقدر پیش رفته بود که می توانستند از آن برای تجزیه آب استفاده کنند .
اما در زمان حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) استفاده از نیروی برق در حدود همان استفاده از کهر با و کاه بود که جنبه سرگرمی و بازی را داشت و قطعه ای از کهربار را به یک پارچه پشمی می مالیدند و به کاه نزدیک می کردند و کهربا پرهای کاه را جذب می نمود .
آیا حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یا پدرش امام محمد باقر (علیه السلام) برای جداکردن هیدروژن از آب بوسیله ای پی برده بودند که هنوز دانشمندان از آن بی اطلاعی هستند ؟ و آنها توانسته بودند با وسیله ای غیر از جریان برق ، هیدروژن را از آب جدا کنند ؟
از روزی که کاواندیش برای اولین بار موفق شد که هیدروژن را بدست بیاورد تا امروز وسیله جدا کردن هیدروژن از آب غیر از جریان برق نبوده است و تا کنون دانشمندان نتوانسته اند که جز باین وسیله هیدروژن را از آب جدا نمایند .
در چند سال اخیر که بر اثر آلودگی فضای زمین بخصوص در امریکا که خیلی احتیاج به انرژی دارد این فکر بوجود آمده که از هیدروژن استفاده نمایند مسئله بکار بردن روشی غیر از استفاده از برق برای تجزیه آب مطرح می باشد ، اما هنوز وارد مرحله تحقیق نشده است .
بنابراین امام محمد باقر (علیه السلام) یا پسرش حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) که بوجود هیدروژن پی بردند از جریان برق استفاده کردند تا بدان وسیله آب را تجزیه کنند یا با روشی که هنوز بر دانشمندان معلوم نشده است توانستند هیدروژن خالص بدست بیاورند و حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) یا پدرش با فلسفه نمی توانستند بوجود هیدروژن پی ببرند .
اگر حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) از طرز تجزیه آب برای بدست آوردن هیدروژن آگاه بوده و از ابراز آن خودداری کرده باید تصدیق کرد که کاری صواب کرده است زیرا می بینیم که جدا کردن هیدروژن از آب بجای اینکه کمک به بهبود وضع زندگی بشر نماید سبب اختراع بمب هیدروژنی شده و این سلاح چون اجل معلق بالای سر نوع بشر میباشد و هر لحظه ممکن است سقوط کند و منفجر شود و نوع بشر را نابود نماید و اگر هیدروژن کشف نمیشد بهتر از این بود که این بلای معلق برای نوع بشر بوجود بیاید .



موضوع مطلب : امام صادق, نظریه, مولکول آب, هیدروژن, معجزه, لاووازیه, کاواندیش, بمب هیدروژنی

به بند کشیده شدن شیاطین در ماه رمضان


رمضان

در بسیارى از احادیث این باب، به این نکته اشاره شده بود که در ماه رمضان، شیاطین به بند کشیده مى‏شوند. در این زمینه پرسش‏هایى پدید مى‏آید، از قبیل این که:

شیطان کیست؟ در نظام حکیمانه خلقت، چرا به شیطان اجازه داده شده که انسان را گمراه سازد؟ مرز تسلط شیطان بر انسان تا کجاست؟ چرا خداوند، در ماه رمضان، شیاطین را به بند مى‏کشد و از تأثیر گمراه‎گرانه آنان جلوگیرى مى‏کند؛ ولى در ماه‏هاى دیگر، آنان را آزاد مى‏گذارد؟ و سرانجام، اگر اینگونه روایاتْ درست‏اند، چگونه شمارى از روزه‏داران، در این ماه، مرتکب گناه مى‏شوند؟

آنچه به طور اجمال مى‏توان گفت، این است که: در دیدگاه اسلامى، شیاطین، موجوداتى نامرئى از جنس جن‏اند که از شعور، آگاهى، آزادى و قدرتِ انتخاب برخوردارند؛ لیکن با سوء استفاده از آزادى خود، با زیبا جلوه دادن زشتى‏ها و تحریک هوس‏هاى نامشروع انسان، به گمراه ساختن و فریب دادن او مى‏پردازند .


اما در وراى این نقش اغواگرانه‏اى که شیاطین در نظام آفرینش بازى مى‏کنند، حکمتِ، شکوفایى استعدادهاى پنهانى انسان، تربیت در حدّ انسان کامل، و آماده ساختن او در سایه مقاومت در برابر این لغزشگاه‏ها و فریب‏ها، نهفته است .

این، در حالى است که مرز سلطه شیاطین بر انسان، از حدّ تحریک و وسوسه فراتر نمى‏رود. از این رو، آنان انسان را به زشتى‏ها دعوت مى‏کنند؛ لیکن نمى‏توانند او را به ارتکاب زشتى‏ها وا دارند.1

با این توضیح، آنچه در این مورد باید بررسى شود، دو مسئله است:

1- به بند کشیده شدن شیاطین در ماه رمضان .

2- بررسى عوامل پنهان در وراى انجام دادن گناهان در این ماه، با آن که شیاطین در بندند و نقش گمراه‎گرانه ندارند .

علت به بند کشیده شدن شیاطین در ماه رمضانتحلیل و بررسى روایات دینى در موضوع به بند کشیده شدن شیاطین و جلوگیرى از آنها در ماه رمضان، دو علت را نشان مى‏دهد، با این توضیح که علت دوم در طولِ علت اول است:
شیاطین، موجوداتى نامرئى از جنس جن‏اند که از شعور، آگاهى، آزادى و قدرتِ انتخاب برخوردارند؛ لیکن با سوء استفاده از آزادى خود، با زیبا جلوه دادن زشتى‏ها و تحریک هوس‏هاى نامشروع انسان، به گمراه ساختن و فریب دادن او مى‏پردازند .

1. طبیعت پیشگیرانه روزه

روزه به طور طبیعى، زمینه‏اى را که شیطان بر اساس آن، انسان را به گمراهى مى‏کشاند، از بین مى‏برد. به تعبیر دقیق‏تر، زنجیرى که در ماه رمضان، شیطان را به بند مى‏کشد، چیزى جز خودِ روزه نیست. از این رو، در حدیث ‏پیامبر خدا آمده است:

إنَّ الشَّیطانَ لَیَجرى مِنِ ابنِ آدَمَ مَجرَى الدَّمِ فَضَیِّـقوا مَجارِیَهُ بِالجُوعِ2؛ شیطان در انسان جارى مى‏شود، همچون جریان خون . پس با گرسنگى، مجارى او را تنگ کنید .

این حدیث، به روشنى بر این نکته دلالت دارد که روزه به طور طبیعى، مانع تسلط شیطان بر انسان مى‏شود. زنجیرى که روزه دارد، نه تنها شیطان را به بند مى‏کشد، بلکه کشش‏هاى نفْس امّاره را هم مهار مى‏کند، آن را به اسارت در مى‏آورد و جلوى سلطه آن را بر انسان مى‏گیرد، و به فرموده امیر مؤمنان علیه‏السلام: نِعمَ العَونُ عَلى أسرِ النَّفسِ وَ کَسرِ عادَتِهَا التَّجَوُّعُ3؛ گرسنگى، چه خوب یاورى براى اسیر کردن نفْس و شکستن عادت آن است!

 



ماه رمضان

بر این اساس، همه روایاتى که در ستایش گرسنگى و نقش آن در خودسازى و تربیت نفْس، وارد شده‏اند، هدف آنها ایجاد مانع طبیعى در برابر سلطه شیطان بر انسان و نگهدارى انسان از کشش‏ها و اغواگرى‏هاى نفْس و نیز آزادسازى نیروهاى عقلى و شکوفاسازى استعدادهاى انسانى است، آنگونه که از این دو روایت ـ که از مجموعه احادیث اینگونه برگزیده‏ایم ـ روشن مى‏شود.4 پیامبر خدا فرمود: جاهِدوا أنفُسَکُم بِالجُوعِ وَالعَطَشِ، فَإِنَّ الأجرَ فى ذلِکَ کَأَجرِ المُجاهِدِ فى سَبیلِ اللهِ5؛ به وسیله گرسنگى و تشنگى، با نفس خویش جهاد کنید؛ چرا که پاداش آن، مثل پاداش جهادکننده در راه خداست . نیز فرمود: أحیوا قُلُوبَکُم بِقِلَّةِ الضِّحکِ و قِلَّةِ الشَّبَعِ ، وَ طَهِّروها بِالجُوعِ تَصفو[ تَصفُ] وَ تَرِقُّ6؛ دل‏هاى خود را با کم خندیدن و کم خوردن، زنده کنید و آن را با گرسنگى، پاک سازید تا صاف و رقیق شود .

2 . عنایت ویژه خداوند

افزون بر پشتوانه‏اى که روزه به طور طبیعى براى روزه‏داران جهت جلوگیرى از سلطه شیطان و اغواگرى‏هاى او پدید مى‏آورد، این برنامه عبادى، خود به خود، زمینه‏ساز شمول عنایت‏هاى خدا بر آنان مى‏گردد. آنچه در روایات با عنوان به بند کشیدن شیاطین در این ماه آمده است، به همین نکته اشاره دارد .

به عبارت دیگر، عنایت الهى گزاف نیست تا سؤال شود، چرا خداى سبحان، مانع سلطه شیطان نمى‏شود و در بقیه ماه‏ها بین انسان و سلطه او فاصله نمى‏اندازد؟ هرگز؛ بلکه ریشه این توفیق و عنایت الهى، در انتخاب خود انسان و ورود او به میهمان‏سراى رمضان، نهفته است .

شیطان در انسان جارى مى‏شود، همچون جریان خون . پس با گرسنگى، مجارى او را تنگ کنید.
علت سود نبردن از به بند کشیده شدن شیاطیندر چارچوب تحلیلى که گذشت ـ که مى‏رساند در این ماه، شیاطین نسبت به انسان و دست کم نسبت به روزه‏داران، سلطه ندارند ـ سؤال اساسى دومى مطرح مى‏شود؛ چرا که مى‏بینیم گاهى روزه‏داران هم در این ماه دچار غفلت و گناه مى‏شوند. تشریع کفّاره‏هایى که براى درمان این حالت‏هاست؛ نیز گواه آن است . سیّد ابن طاووس (ره) در تصویر این نکته مى‏گوید: یکى از دینداران از من پرسید: «من از به بند کشیده شدن شیاطین بهره چندانى نمى‏برم؛ چون همان حالت غفلت را که پیش از ماه رمضان داشتم، دارم و گویا فرقى نکرده است و با زنجیر شدن یاران شیطان، از آن کاسته نشده است ... .»7


رمضان


دو پاسخ به این پرسش مى‏توان داد:

1. شیطان، به تنهایى زمینه‏ساز گناهان نیست .این پاسخ، بر این نکته استوار است که خطاها و گناهانى که از انسان سر مى‏زند، تنها به شیطان و اغواگرى او مربوط نمى‏شود؛ بلکه دو منشأ اساسى دیگر هم دارد: نفْس امّاره، و زنگارهاى متراکمى که پیامد گناهان پیشین‏اند و دل را آلوده و سیاه ساخته‏اند .

در واقع، عنایت الهى‏اى که در ماه رمضان شامل انسان مى‏شود، تنها تأثیر عامل نخستین را که مربوط به شیطان است، از بین مى‏برد؛ اما دو عامل دیگر همچنان نقش ایفا مى‏کنند و جهت زمینه‏سازى براى انحراف انسان و سر زدن گناهان از او و غافل ماندن وى، کافى‏اند .

بر فرض که روزه بتواند همه کشش‏هاى نفْس امّاره را بپوشاند و تأثیر آن را در کشاندن انسان به طرف خطاها و گناهان از بین ببرد، زنگارهاى متراکم از گناهان گذشته، کافى‏اند که براى روزه‏دار، خطرآفرین باشند و او را در معرض غفلت و گناه قرار دهند .


2. در بند بودن شیطان‏ها ، نسبى است . از تحلیل گذشته روشن شد که زنجیرى که شیطان را به بند مى‏کشد، از خود روزه ماه رمضان فراهم مى‏شود و نه از چیز دیگرى. بنا بر این، هر چه روزه مستحکم‏تر و کامل‏تر باشد، زنجیرى که شیطان را به بند مى‏کشد و جلوى نفْس امّاره را مى‏گیرد، محکم‏تر خواهد بود و از میزان غفلت و انحراف‏هاى ناشى از آن، خواهد کاست .

بر این پایه، مى‏توان گفت: روزه آنان که در ماه رمضان، گناهانى مرتکب مى‏شوند، روزه کاملى نیست .

1- در قرآن آمده است: «چون کار داورى به پایان مى‏رسد، شیطان مى‏گوید: خداوند به شما وعده راست داد. و من به شما وعده دادم؛ اما تخلّف کردم . من بر شما سلطه‏اى نداشتم، جز آن که شما را دعوت کردم . شما هم پذیرفتید . پس مرا سرزنش نکنید و خودتان را ملامت کنید.» (ابراهیم، آیه 22)

2- إحیاء علوم الدین، 1/ 347 ؛ المحجّة البیضاء، 5 / 148 ، عوالى اللئالى، 1/273/97 و ص 325 / 66 .

3- عیون الحکم و المواعظ، 494 ، غرر الحکم، 9944 .

4- براى آگاهى بیشتر از اینگونه روایات، ر . ک : ص 135 کتاب ماه خدا از محمدی ری شهری(برکات میهمانى خدا / حکمت) و ص 137 (تقرّب به خدا) و ص 145 (بهشتى شدن) .

5- إحیاء علوم الدین، 3 / 124 ؛ المحجّة البیضاء ، 5 / 146 .

6- إحیاء علوم الدین، 3 / 129؛ المحجَّة البیضاء، 5/ 154 .

7- سیّد ابن طاووس، پنج جواب براى این سؤال بیان مى‏کند که هیچ کدام قانع‏کننده نیست، مگر پاسخ اخیر که همراه با توضیحاتى در متن مى‏آید. (ر . ک : الإقبال، 1/ 73) .




موضوع مطلب : روزه, ماه رمضان, گناه, شیاطین, نفْس امّاره
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

هر چه شکفتم تو ندیدی مرا. رفتی و افسوس نچیدی مرا. ماندم و پژمرده شدم ریختم. تا که به دامان تو آویختم. دامن خود را متکان ای عزیز. این منم ای دوست به خاکم مریز. وای مرا ساده سپردی به باد. حیف که نشناخته بردی ز یاد. همسفر بادم از آن پس مدام. میگذرم بی خبر از بام وشام. میرسم اما به تو روزی دگر. پنجره را باز گذاری اگر.
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 49
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 206247



>